-
زندگی رویایی-قسمت بیست و پنجم
چهارشنبه 26 شهریور 1393 13:29
سلوم بفرمائید...................................................................... خواب از سرم پرید -بله؟؟؟یه بار دیگه حرفتو تکرار کن!؟ اون پرو تر از این حرفا بود و گفت -گفتم حوصلم سر رفت بیام پیشت حرف بدی زدم؟حالا هم برو کنار میخوام بیام داخل!! -نهه نمیشه! -چرا؟ -چون اصن هیچکی خونه نیس و حوصلتم سرمیره!بذار آرتان و...
-
زندگی روایی قسمت بیست و چهارم
سهشنبه 25 شهریور 1393 12:03
سلام شطولین؟چه خبرا؟چیکارا میکنین؟خب من زیاد حرف نمیزنم بفرمائید ادامه مطلب...راسی یادتون نره نظر بذارین .. فعلا بابای -من واقعا نمیدونم چی بگم! واقعا انتظار این حرفا رو ازت نداشتم ...باید بهم زمان بدی.... آرتان چهره اش نگران شد که شاید لیدا قبولش نکنه! -تا هروقت که بخوای میتونی فکر کنی...فقط خواهش میکنم خوب فکراتو...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 شهریور 1393 23:34
سلوم بچه ها خوبین؟ چه خبرا؟چیکارا میکنین؟ اومدم یه چیزی بگم و برم! بهم بگین کدوم داستانو آپ کنم تا قبل از مدارس؟؟!!! بعله!!! برا مدرسه دیگه خییلی کمتر میام وب و احتمال زیاد فقط نظرارو جواب میدم و یه حاضری میزنم!تعطیلات اگه اومد آپ میکنم شاید هم غیر تعطیلی ها آپ کنم اگه درسا کم بود!! خب من دیگه سخنی ندارم لطفا...
-
چرا نظر نمیذارین؟؟؟
جمعه 31 مرداد 1393 20:27
سلام...خوبین؟...چه خبرا؟... چرا نظر نمیذارین؟ اینقد گفتین تلافیو آپ کن پس نظر کو؟تا نظر نذارین دیگه آپی نمی کنم! تمام
-
تلافی-قسمت 31
یکشنبه 26 مرداد 1393 23:31
سلام... خوبین؟... من خوبم چه خبرا؟...چی کارا می کنین؟خو این چیزا رو بیخی بفرمائید ادامه مطلب...راستی بچه ها یه چیزی لاله نیستش چند وقته کاش دوباره بیاد اون تلافیو دوس داشت... -دکتر:پس چرا این تستو گرفتین؟ اینقد ترسیده بودم الان هم با این حرفه دکتر گیج هم شدم... ینی چی؟حتی نمی تونستم حرف بزنم!باران به جای من گفت - مگه...
-
کدوم داستان؟
شنبه 25 مرداد 1393 22:21
سلام!خوبین؟چه خبرا؟چی کارا می کنین؟کجا میرین؟کجا میاین؟ من الان داخله دو راهیم! کدوم داستانمو آپ کنم؟هرچی شما بگین عزیزان خو من می گم زندگی رویایی!شماچی میگین؟تلافیو کی میخواد؟اصن تا نظر ندین من هیچی نمیذارم فقط یه چیزی....الینا برو ادامه مطلب کارت دارم... الی تو چرا داستانامو نمیخونی؟؟؟!!!من که دستاناتو میخونم الان...
-
زندگی رویایی-قسمت بیست و سوم
دوشنبه 20 مرداد 1393 14:50
سلوم بالاخره حس اومد و آپیدم و انتظار نظرا باحالو زیاد هم دارم این قسمت مخصوص لیدا و آرتان هست...بفرمائید ادامه مطلب... سر ده یقه آروم آروم از در پشتی رفتم توی حیاط... دیدم پیش استخر دوتاشون ایستادن... و پشتشون ب منه!!!رفتم پشت دیوار نزدیکی اونجا و خودمو قایم کردم!(انگار می خواد دزدی کنه ههه)صداشون می اومد.......
-
زندگی رویایی-قسمت بیست و دوم
یکشنبه 29 تیر 1393 01:45
سلام الان ساعت 2شبه ک من این پستو میذارم...قسمته بعدیه زندگی رویایی به ذهنم رسیده پس بذار تا نپریده آپش کنم...خب برین ادامه مطلب... ***از زبون آرتا*** تا یه ساعته دیگه میرسن...اوف!ینی ویدا چی میخواد بهم بگه؟آخرین باری ک جنگیدم اینقد خوشحال بود ک بیشتر صداش شبیه جیغ بود!!!گفت رسیدیم واست تعریف میکنم!پرو دوتاشون...
-
زندگی رویایی-قسمت بیست و دوم
شنبه 28 تیر 1393 00:33
سلام...آپ قبلیم تلافی بود اینم زندگی رویایی... باید بگم این قسمت فقط مخصوصه ویدا و عجقشه!بعله!فلی خوش بحالت شده این قسمت فقط مال توئه ها!!ههه..دیگه عرضی ندارم..بفرمائید ***از زبون ویدا*** وسایلمو دارم جمع میکنم فردا صبح حرکت می کنیم... اوف! من دوس ندارم برم! من نمیتونم دوری آدامو تحمل کنم! نمیخوام ازش دور باشم...ینی...
-
سلام!
پنجشنبه 26 تیر 1393 19:21
سلام بچه ها خوفین شما؟؟؟ وااااهاااایییی 2ماهه دیگه مدرسه ها بازه...نههه نمیخوام برم مدرسه... خو الان بیخیخی... بچه ها من دیگه ازامروز آنلاینم فقط شما بگین کدوم داستانمو آپ کنم تا همینو آپ کنم....بعله!هرچی شما بگین قبوله..آلمان هم قهرمان شد و ثابت کرد بهترین تیم جهانه و مسی رو آسفالت کرد هههه...خو بگذریم.... دیگه...
-
آلمان بهتر تیم جهان!!!
چهارشنبه 18 تیر 1393 10:19
سلام...بچه ها اصلا نمی شه باید همشو واستون تعریف کنم...بفرمائید ادامه مطلب......................................................... قبل از بازی دیشب: بازی حساس آلمانو برزیل ساعت 00:30 برگزار می شود... برزیل 12برد دربرابر آلمان وآلمان 4 برد و چند تا مساوی... که 12سال پیش هم باهم افتادند برای فینال که برزیل 1-0آلمانو...
-
اخبار ورزشی...ههههه
شنبه 14 تیر 1393 10:23
سلام بچه ها بفرمائید ادامه...البته اونایی که به اخبار ورزشی علاقه دارن..ههه... خب اول یه خبر خیلیییییییی خوب برای خودم و طرفدارای آلمان دارم آلمان دیشب 1-0فرانسه رو برد کی دید؟گلشو نیمه اول هولمز زد... داخله فرانسه یه کوچولویی هس لامصب خعلی پاس ها دقیقی می داد که حرصمو در می آورد که بالاخره تعویض شد واااهااااییی دقیقه...
-
تلافی-قسمت سی
پنجشنبه 12 تیر 1393 13:00
سلام بچه ها اون نظرم که گفتم تلافی دو جلد شه رو عوض کردم! همین یه جلد تمومش می کنم...بلی...حالا شایدم............ نمی دونم بعدا بهتون می گویم...فعلا...بفرمائید ادامه مطلب........... دانیال روبروم ایستاده بود...اینقد ترسیده بودم که پاهام می لرزید رنگمم پریده بود...سعی کردم آرامشمو حفظ کنم...بی خیال گفتم -ببخشید بفرما...
-
کدوم؟؟؟
پنجشنبه 12 تیر 1393 00:46
سلام.... خوبین؟؟؟یه چیزی بگم؟بگم دیگه...میخوام ازتون نظر بخوام کدوم داستانمو دوس دارین آپ بعدیم باشه؟؟؟هر کدوم رای بیشتری دداش
-
یه پست باحال!!!
شنبه 7 تیر 1393 21:42
سلام دوستان........... بچه ها این چند روز اصلا حس داستان نوشتم نمیاد... الان فقط رمان میخونم تا نوشتنم بدون نقص شه! الانم براتون یه پست باحال میذارم...امیدوارم خوشتون بیاد حتی فکرشم نمیکنین میخوام چی بذارم!!!بذارم؟نذارم؟خخخ.. اعصاب نداریا باهات شوخی کنیم....الان میذارم دیگه چرا هول می دی؟ خب الان پائینو نگاه کنین...
-
حذف ایران!!!
پنجشنبه 5 تیر 1393 10:01
سلام بچه ها خوبین؟؟؟بازی دیشبو دیدین؟؟؟3-1بوسنی ایرانو برد آرژانتین هم 3-2نیجریه رو برد...آخی!!!من خیلی غمگین شدم ایران جام جهانی رو باخت واقعا من انتظار جامو ازشون داشتم ههههه شوخی بسه...همه چی الکی بود فهمیدین که؟؟؟ بچه ها دیشب وقتی بوسنی گل میزد یه متر میپریدم هوا!!!طرفدار بوسنی نیستم ولی ازشدت خوشحالیم که حرفم...
-
زندگی رویایی-قسمت بیست ویکم
پنجشنبه 5 تیر 1393 09:37
سلام...بفرمائید..................................................... *** از زبون ادوارد *** دختره ی زباله!!!! فکرکرده خیلی خوشم میاد ازش هی میچسبه بهم...هه!آره اینم مثه دخترای دیگه هه..همش خودشونو لوس میکنن...خوبه من هیچ حسی بهشون ندارم فقط براش خوش گذرونین... برن گمشن... توی جشن النا اصلا وقتی اومد توی دستشوئی نزدیکم...
-
زندگی رویایی-قسمت بیستم
جمعه 30 خرداد 1393 18:04
سلام برای خوندن قسمت جدید بفرمائید ادامه مطلب...هاهاها... دو روز گذشت...مامان وبابا وآرمان میخوان برن...خیلی برام سخته... شاید اگه نمیدیدمشون اینقد واسه رفتنشون گریم نمیگرفت....ولی عیبی نداره چند وقت دیگه دانشگاه تموم میشه میرم ایران...هه!ببینم چه تغییری کرده...مامان اینا چمدوناشونو بستن ومیخوان دوساعت دیگه برن...
-
جالب
جمعه 30 خرداد 1393 17:37
سلام...بچه ها من ازاین پیام خیلی خوشم اومد...خعلی باحاله....شما هم نظراتتون رو دربارش بگین... اسم پروفایل یه دختری توی فیس بوک:RRR بهش می گم ینی چی؟ میگه:چقد خنگی...ینی ستاره...بهش گفتم چطور؟....گفت سه تا ره اصن من هنوز توی کف خلاقیتشم...خخخ باحال بود؟؟؟
-
اطلاعیه!!!
پنجشنبه 29 خرداد 1393 11:43
سلام به تمام دوستای گلم!... دیروز که چهارشنبه بود صبح ازخواب بیدار شدم کمر دردو و دل درد حالت تهوع و دستو وپاهام می لرزید... اصلا نمی تونستم تحمل کنم...بابام اومد بردم دکتر فشارم 8بود افتاده بود...بهم سرم وصل کرده...الانم بی حال و حالت تهوع دارم...نمی دونم تاکی نمی تونم آپ کنم شاید فردا خوب شم شاید هم طول بکشه ولی...
-
زندگی رویایی-قسمت نوزدهم
سهشنبه 27 خرداد 1393 12:11
سلام...بفرمائید ادامه مطلب...................... -ویداااااااااااا بلندشو دیگه اه چقد میخوابی... چشمامو بازکردم دیدم لیدا بالا سرم ایستاده وازقیافشم معلومه عصبانیه....اوف ینی خیلی خوابیدم؟نگاه ساعتم کردم5:30وای!خاک برسرم روز اولی میخوام آبرو خودمو و لیدا رو ببرم!شیش باید توی سالن باشیم...ای خدا! -وای!الان بیدارمی...
-
تلافی-قسمت بیست ونهم
شنبه 24 خرداد 1393 13:13
سلام...بعد چقد تلافی آپ کردم...بفرمائید ادامه... باسلام...شما خوبین؟؟؟منم خوبم...آره من خوبم...خب بایه قسمت دیگه درخدمتتونم...بفرمائید ادامه مطلب.... .................................................................................. باقدم های آروم رفتم توی پذیرایی بچه ها نبودن...ینی پانیذ رسیده؟؟؟نمی دونم...روی مبل...
-
زندگی رویایی-قسمت هجدهم
شنبه 24 خرداد 1393 13:11
سلاااااااااااااام خوبین؟؟؟چه خبرا؟؟؟منم عالیم...حالا بفرمائید ادامه مطلب........ باسلام...اینم قسمت هجدهم...بفرمائید... .......................................................................... چشمامو به زور بازکردم...به سمت کمدم رفتم ویه شلوارجین وبلوز یقه شل سفید پوشیدم...موهامو بالا بستم وکیفمم برداشتم...منو و...
-
وب جدید!!!
پنجشنبه 22 خرداد 1393 21:47
سلام...بچه ها یه وب جدید درست کردم که داستان ها متفرقه توش میذارم...اگه دوست دارین به اونجا سربزنین...مرسی...اینم آدرس: mystory 2000.blogsky.comاینم بگم که سایت داستان رسمی ام همین جاس...بعلللله...ممنون می شم سر بزنین...بوس...فعلا بابای...
-
زندگی رویایی-قسمت هفدهم
یکشنبه 18 خرداد 1393 10:28
سلام بفرمائید ادامه مطلب...قسمت هفدهم دیگه...درسته؟ههههههه ماشینو یه جای مناسب پارک کردیم...چراغا و دیوارای بیرون تالار نارنجی و صورتی کمرنگ بود...ازنمای بیرون شکل اپل بود...باقدم های آهسته وارد شدیم...تقریبا همه بودن... باچشم دنبال بچه ها خودمون می گشتم...از دور لیدا رو دیدم دست آرمان و ویدا رو کشیدم و بردم سمت...
-
زندگی رویایی-قسمت شانزدهم
شنبه 17 خرداد 1393 02:34
سلووم به شما...خوبین؟؟؟من که خیییلی خوبم...آخه 20جام جهانیه منم که عشق آلمان میشینم عشق میکنم...ودعامیکنم ببره...ههههه بازی ایران و آرژانتین برای خنده نگاه کنیم بد نیست...حالا بفرمائید ادامه تاسیاسی نشدم...خخخخ... پوزخندی زدم:آره خودمم... -اینجایی؟ -آره اینجام به کسی ربطی داره؟ روشو اونور کردوگفت:نه چه اشکالی...هه!این...
-
زندگی رویایی-قسمت پانزدهم
پنجشنبه 15 خرداد 1393 02:08
سلووم...ندا و شهرزاد و بیگ گلمبرت و لاله کجایین؟؟؟ چرا نظر نمیذارین؟؟؟ منو ناراحت کردین...ولی بالاخره بفرمایید ادامه.. آرمان بهم گفت که توی محوطه سبز دانشگاه می مونه ومیره کافی شاپ...منم قبول کردم...استاد اومد سرکلاس...خعلی اخمو درسو شروع کرد... بعدشم وقت داد بخونیم ک میخواد یه امتحان کلاسی بگیره...منم کاملا تمرکز...
-
زندگی رویایی-قسمت چهاردهم
چهارشنبه 14 خرداد 1393 13:09
سلووم بچه ها خوفین؟؟؟ما امروز تا 17مهمان داریم شاید کم تر آپ کنم...آخه ازیه شهر دیگه اومدن!حالا بفرمائید ادامه فکرتون رو مشغول نکنی...مرسی... وااای ینی چشمام درست می دید؟؟؟ینی واقعا اون خودشه؟؟؟اگه سوپرایز مامان اینه پس قربونش برم با این سوپرایزهای عالیش...ولی شاید من خرافاتی شدمه واشتباهی می بینم آخه دلم براش خیلی...
-
تلافی-قسمت بیست و هشتم
سهشنبه 13 خرداد 1393 23:35
بفرمایید ادامه مطلب... فکرم مشغول بود که کجا رفته؟؟؟ الان؟ اووووف دلهره داشتم..ولی خودمو بی تفاوت نشون می دادم بدون اینکه کسی بدونه ازدرون اصلا اینطوری نبود...کاشکی این حس برطرف شه!...نمیخوام...نمیخوام بهش نزدیک شم! آخه من همچین حقی رو ندارم...خیلی احمقم لعنت به من!!!!.گوشیم زنگ خورد پانیذ بود یه لبخند کوچیک زدم وجواب...
-
آدام خیلی خوبه!!!
سهشنبه 13 خرداد 1393 00:26
وااااایییی سلووم بچه ها خوبین؟؟بفرمائید ادامه مطلب...من خعلی خوشحالم...سرییییییییییییع آدام این عکسو لایک کردهههه واااااااااااااااااااای وقتی دیدمش اینقد ذوق کردم که نگو!!!جیغ هامم که نگم بهتره!!!!!فقط خواستم بگم آدام واقعا عالییییییییه...قبلا فقط fanآدام بودم ولی بااین کارش تبدیل شدم به big fanنظر شما چیه؟؟؟ازنظرمن...