تلافی-قسمت هجدهم

سلووووووووووووم بفرمائیددددددددددددددددددددددد ادامهههههههههههه

 

-س..س...سلام...

نگاهی بهش انداختم وبالبخندی گفتم:سلام...

آرام بلندشد وبه سمتش رفت...

-من:اینطور قبول نیس منم یه بی اف موخوام!

-آرام:برو با دانیال...

خوب بلد بود حرصمو دربیاره.......منم که اصلا کم نیوردم...

-نه مرسی همین که توباهاشی کافیه!

سپهر:بریم یه بستنی بخوریم؟

-وااااای بستنی!بریم

-بریم

باهم به سمت کافی شاپ رفتیم من یه آیس پک شکلاتی خوردم آرام وسپهر هم به ترتیپ بستنی شکلاتی-وانیلی خوردن...گوشیم زنگ خورد نگاه به شماره انداختم...دوباره قلبم اومد توی دهنم!الاغ جان بود!!!

-الو به به الاغ جان...خوبی؟

-خوب نه عالیم...چون تونیستی!

-منم داشتم برا خودم خلوت میکردم اومدی مزاحم شدی!

-هههههه پس چه بهتر!چه خبرازدانشگات؟

-اوف خوبه دوتادوست پیدا کردم....آرام وسپهر!

-سپهر؟؟؟دوست توئه؟؟؟(باصدای عصبی!)

-نه بابا...بی اف آرام خانومه...الانم دارن لاو میترکونن...

-هههههههه...من موندم بدون دوست دخترها!

-ااخ کی باتو دوست میشه یه وری؟

-به من توهین نکن وگرنه بدمیبینی...

-بروبابا..بذاریه آیس پک کوفت کنیم بعدا تماس میگیرم...

گوشی رو قطع نمودم!تاالان بادوستام اسمسی درارتباط بودم!حالا میخواستم به ندا بزنگم

-سلوووووووووووم ندا جونم!!!

-سلااااااااام دریی!خوفی؟؟؟

-ممنون....توشطوری؟

-منم خوف!بهت دیشب اسمس دادم جواب ندادی چرا؟

-خواب تشریف داشتم...دوتادوست پیدائیدم!آرام-سپهر

-ناقلا!

-نه نه نه فکربد نکن سپهربی اف آرامه!چه خبرازشهاب جوون؟

-خوبه سلام داره خدمتتون!

-سلام منو نرسون بهش ههههههه

-هه هه هه بی نمک!

-تویی

-خودتی

-توووووووووووووووووووووووووو

-باش من!بابای فعلا

-بای...

خب دیگه....الان دیگه بشینم درست یه چیزی میل کنم...آرام وسپهر داشتن باچشای گرد شده بهم نگاه میکردن...فکرکنم ازنوع صحبت کردنم تعجب کردن!وا من که خب صحبت کردم!!!هههههه

-جانم؟؟؟

-آرام:ماشالله...کم نیاری ها!

-نه تو خیال راحت...

-سپهر:خب دخترا اگه خوردین بریم...الان دیگه کلاس شروع میشه!

سه تائیمون رفتیم به سمت کلاس باصحنه ای که دیدم خیلی جا خوردم...........................................