داستان خط قرمز-قسمت دوم

سلام سریع برین ادامه.....

قرار بود از فردا تمرین هارو شروع کنن ماریانا و آنجلا ازدانشگاه زدند بیرون و هرکدوم با ماشینش به خونه میره..

درخانه ی آنجلا...

آنجلا تنها زندگی می کرد خودش یه چیزی درست کرد و خورد و روی تخت درازکشید

خونه ی ماریانا...

مامان:چرا اینقد دیر کردی؟

ماریانا:کارامون طول کشید گروه بندی شدیم

مامان:باشه لباساتو عوض کن بیا غذا بخور

ماریانا رفت طبقه ی بالا تو اتاقش که گوشیش زنگ می خوره

- بله؟

-الو سلام رسیدی خونه؟

- آنجلا تویی؟آره رسیدم تو رسیدی؟

- آره همین الان

-خوبه

-میای عصری بریم بیرون؟

نمیدونم مامانم اجازه میده یانه

-ازش بپرس بهم اسمس بده

-باشه بای

-باای

ماریانا گوشی رو قطع می کنه و به طبقه ی پائین میره مامانش داخل آشپزخونه بودماریانا روی صندلی نشست وقاشق روبرداشت که بخوره...مامان ماریانا خییلی روش حساس بود و به زور اجازه میدادن ماریانا تنها بره جایی...

-مامان؟

- بله؟

- میذاری عصری برم بیرون؟

-باکی؟براچی بری؟

- با دوسته جدیدم آنجلا

- من نمی سنامش نرو فقط باکارول میذارم بری (چون کارول و ماریانا 15ساله باهم دوستن)

- امممم...خب اونم میاد

- باشه

- ممنون مامان جونم

ماریانا گوشیش رو برداشت و شماره کارول رو گرفت

- الو سلام کارول خوبی؟

- خوبم عزیزم تو خوبی؟

-مرسی میای امروز برین بیرون؟

- کجا؟

- بیرون گردش با آنجلا

- باش

- پس می بینمت ..

بعد از خداحافظی ماریانا رفت تو اتاقش ازخوشحالی نمیتونست بخوابه تاعصر چشم رو هم نذاشت ساعت 5:00بود که سمت کمدش رفت یه تونیک بنفش تیره بالای زانو و جوراب توری مشکی موهاشو یه طرفه زد کفش های پاشنه بلند مشکی پوشید زیرچشماشو مشکی کردو یه رژصورتی کمرنگ زد خیلی نازشده بود..سوارماشین شد تو راه گوشیش زنگ خورد آنجلا بود

آنجلا:سلام حرکت کردی؟

ماریانا:آره.. میرم دنبال کارول بعد میام دقیقا بگو کجا بیام؟

آنجلا:اول بیاین خونمون بعد میریم بیرون باش؟

ماریانا:

ok

ماریانا میره دنبال کارول وبه سمت خونه آنجلا حرکت می کنه

به خونه آنجلا میرسن...

نظرات 10 + ارسال نظر
Feri Lambert دوشنبه 12 اسفند 1392 ساعت 14:41

من بیشترازاونی که توحتی تصورشوکنی درباره ی آدام میدونم چیزایی که توحتی روحتم خبرنداره...نه تنها توبلکه هیچکس نمیتونه جلوی یه گلمبرت روبگیره که جواب یه عوضی که به آدام توهین میکنه رونده...من یه گلمبرتم وگلمبرت هم میمونم وهرگزهم پشیمون نخواهم شد...آدام لیاقتش بیش ازایناس وحرفای امثال تو یکذره ازارزشش کم نمیکنه...پس الکی دری وری نگو...

ای خدا..من چه گناهی کردم..توی وبلاگم باید دعوا شه..

فاطمه دوشنبه 12 اسفند 1392 ساعت 14:13

فردوس عوضی چرت نگو حتما تو هم مثل آدام گووو هم جنس گرایه درضمن من نظر دادم به شقایق نه به تو دانتو ببن مگه من از تو دربارهی آدام گو نظر خواستم درظمن بهت پیشنهاد می دم که بری تو اینترنت خارجی کارهای زشته آدام گو را ببینی و بعد پشیمون می شی گلمبرتی
آدام لمبرت گوووووووووووووووووووووووووووو
خخخخهخخخخخ

لطفا تو این وب به کسی توهین نکنین..دوس داره هرکاری که می خواد بکنه..اصلا به ماچه..والاااا

Feri Lambert شنبه 10 اسفند 1392 ساعت 19:52

فاطمه خانم،اولن کسی ازشمانظری نخواست درباره آدام لمبرت.پس عین جسدخودتونندازوسط..دوم،توخیلی مونده تابخایی درباره ی آدام قضاوت کنی.وهمینطور درباره ی هم جنس گراها.پس حرمت خودتونگه دار.وگرنه منم خوب بلدم جواب بدم اونوقته که اگه دهنم واشه کاری میکنم که حرف زدن یادت بره.درضمن دفعه ی آخرت باشه درباره ی مرگ آدام چرت بلغورمیکنی.آدام به کوری چشم امثال شماهاهمچنان هست.وخواهدبود...

اوه اوه اوه من چیزی نگم بهتره...

فاطمه جمعه 9 اسفند 1392 ساعت 17:02

ایییی بدم میاد از ادام لمبرت خره هم جنس گرای عوضی می خوام سر به تنش نباشه وای حیف سالی که باکسی چون ادامه والا این شالله هرچه زود تر ادام بمیره

به توهیچ ربطی نداره گی هست..دوست داره..البته من گلمبرت نیستم ولی طرفدارشم..پس لطفا به کسایی که من طرفدارشونم توی این وب توهین نکنین..

Feri Lambert پنج‌شنبه 8 اسفند 1392 ساعت 19:35 http://Ferdosfunny.blogfa.com

ا؟پارسی دخت هم اینجاست؟؟؟؟سسسسللللاااامممم...داستانت خیلی نایسه پارسی دخت...د؟چراخالی میبندی؟توکجازودآپ میکنی؟قسمت3کو؟..راستی شق نداکوووو؟؟؟؟؟؟؟خومن برم دیگه زیادی موندم من برم به ندابسرم...راستی ندااگه اومدی اینجاممنون بابت رمزها...راستی باباآپ کن دیگه ناسلامتی منم نویسنده خط قرمزم حق آب وگل دارمممممممم....!!!

Feri Lambert پنج‌شنبه 8 اسفند 1392 ساعت 19:07

wow...so mouthful.......
see u...baby...

Feri Lambert پنج‌شنبه 8 اسفند 1392 ساعت 18:37

Hey girl...
Where,s red line part3????
یالا آپ کن من حالیم نی این چیزا...یالاوگرنه.......دستمم بهت میرسه...
So,come on...I,m waiting...

آخی ترسیدم..جوجه...

Feri Lambert پنج‌شنبه 8 اسفند 1392 ساعت 15:53

ادامه ادامه...یالاادامه ادامه.....
I'm here for your Entertainment!!!yeah baby.....

چشم عزیزم

پارسی دخت پنج‌شنبه 8 اسفند 1392 ساعت 00:07 http://http//www.justmyadam.blogfa.com

سلام عزیزم.ممنون که سر زدی.
داستانت خعلی باحاله.
تند تند آپ کن لطفا.....مث من!!!!!!!

باشه عزیزم

پنل رایگان چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 19:01 http://panel.mida-co.ir

بنام خدا
فرصت باور نکردنی برای شما مدیر وبلاگ محترم
فروش رایگان پنل اس ام اس ، پیامک با تعرفه 82 ریال و برگشت پیامک های نا موفق
جهت ثبت نام و مشاهده پنل به آدرس زیر مراجعه نمائید
panel.mida-co.ir

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.